الهی به امید تو

شاید اگر آزاد بودیم انسان بودیم.
اکنون اشک میریزم.
نه به خاطر تو
به خاطر خود گریخته از وجودم.
به خاطر عشق، که با او تعهد کردم و نتوانستم بارش را به دوش بکشم.
آخ،
ای کاش، آزاد بودیم
ای کاش، هارمونی وجودمان دیگری را میفهمید.

الهی به امید تو...

الهی به امید تو...

من بلدم فکر کنم

 بلدم بفهمم

بلدم بنویسم

و این بلد بودن تاوان دارد

 من تاوان دادم...

(می خوام  خودمو سفت بغل کنم...  مهربونیامو فقط  واسه خودم خرج کنم.خوذم این روزها زیاد به خودم نیاز دارم....)

 

 

الهی به امید تو...

بخواب دخترکم...بخواب...

چشمای قشنگت رو به روی نامردی آدما ببند.

تو با این چشما باید خوابایی ببینی که از جنس دنیا نباشه...

آخه حیف میشه...

خیلی حیف میشه..

الهی به امید تو...

دلم خواب می خواهد...

یک خواب توی بیداری...

کاش میدانستی...

می دانستی این روزها در چه عالمی به سر می برم...

نکند برزخ که می گویند این است!

اگر اینجا را نداشتم اگر خودم را اینجا خالی نمی کردم باور کن دیگر نمی توانستم بخندم...

شاید باورت نشود اما دیروز یکی گفت: " در تمام عکس ها لبخند روی لبهایت هست"

بغض کردم...

نمی دانی چقدر انرژی از من می رود برای این همه خنده...

خسته ام مسافر...خسته...

دلم خواب می خواهد...

یک خواب عمیق توی بیداری...

الهی به امید تو...

الهی به امید تو...

دلتنگی..

خدا میداند که چقدر می شناسمش..

بعضی روز ها کمتر و بیشتر وقتها بیشتر...

ولی همیشه با من هست این دلتنگی..

و در این روزهایی که گذشت بیشتر از همه ی بیست و چند سال زندگیم،با تمام شانه هایم کشیدم این دلتنگی را..!

کشیدمش..

مثل همان"رنج" که می کشندش..

من دلتنگی را کشیدم..

بیشتر از همه ی این سالها..

و میشناسم این اشکی که این وقتها می چکد..

میدانم که چقدر فرق دارد با همه ی اشک های دیگر..

میدانم ...
من.. می دانم...

من می فهمم...

 

الهی به امید تو...

تا حالا این جمله رو از کسی شنیدید ؟ "من اگه تو رو نداشتم چه کار می کردم ؟"شنیدن این جمله حس خوبی به آدم می ده... الهی به امید تو...ادامه مطلب